اریدولوژی
مقدمه
از آنجایی که ایریدولوژی روشی برای درمان نیست، متخصصان آن اغلب، شاخههای دیگر طب جایگزین، مانند طبیعت درمانی را مطالعه کرده و از ایریدولوژی به عنوان قدم اول تشخیص استفاده میکنند. ایریدولوژی در اروپا (به خصوص انگلستان و آلمان) بطور گستردهتری از آمریکا بکار برده میشود. بطوری که در اروپا حدودا 20000 نفر به این کار اشتغال دارند، در حالیکه در آمریکا فقط یک دهم این تعداد موجود میباشد. با این وجود، ایریدولوژی به عنوان با ارزش ترین ابزار تشخیص برای پزشکان طبیعت درمانی آمریکا مطرح میباشد.
ایریدولوژی چیست؟
ایریدولوژی، شکلی از تشخیص بیماری است. که در آن، رنگها و سایر خصوصیات الیاف قدامی عنبیه برای اطلاع در مورد سلامتی بیمار، معاینه میشوند. متخصصان مشاهدات خود را با نمودارهای عنبیه تطبیق میدهند. این نمودارها، عنبیه را به مناطق زیادی تقسیم میکنند. اعتقاد بر این است که هر یک از این مناطق با قسمتی از بدن مرتبط هستند. شواهد علمی اندکی دال بر چنین ارتباطی بین ظاهر عنبیه و وضعیت سلامت بیمار، وجود دارند. ایریدولوژیستها ادعا نمیکنند که قادرند بیماریهای مشخص را تشخیص دهند، اما سیستمها و اندامی از بدن را که سالم بوده و یا آنهایی را که «بیش فعال» یا ملتهب هستند، مشخص میکنند. گفته میشود که این علائم، با بازتاب مسائل بهداشتی گذشته یا پیشبینی مشکلات سلامتی که ممکن است در آینده ایجاد شود، به زمینه بیماریهایی مشخص در بیمار دلالت میکنند.
تاریخچه
تاریخچه ایریدولوژی طولانی است. در موزههای مصری، تصاویری وجود دارد که روحانیان چشمان فرعون را وارسی میکنند. اولین تحلیل منتشر شده عنبیه را میتوان به طبیب یونانی فیلیپوس مینر نسبت داد، که در سال 1670 کتابی در شرح خصوصیات عنبیه به نام «کروماتیکا مدیکا» تحریر کرد، که در آن توضیح داده بود که در چشم اطلاعات ارزشمندی درباره بدن وجود دارد. یکی از اولین ایریدولوژیستهای قرون اخیر دکتر ایگناژ فون پژلی مجاری بود. که در 1861، یک پسر جوان به نام ایگناتز پژلی، یک جغد با پای شکسته پیدا کرد (بعضی اخبار میگویند او خودش پای او را شکسته بود!). او متوجه یک نوار مشکی در چشم جغد شد. با پرستاری از جغد، پای او خوب شد، و او پرنده را در طبیعت رها کرد. در این موقع او متوجه شد که نوار مشکی با خطوط سفید نازک جایگزین نوار مشکی شده است. سالها بعد هنگامی که همین پسر یک دکتر شد، کم کم متوجه شد که بیمارانش، اختلالاتی در عنبیه خود دارند. تفاوتهای موجود، به نوع و محل بیماری در بدن وابسته بود. در طول زمان او یک نقشه از رابطه بدن و عنبیه ترسیم کرد. تقریبا در همان زمان، یک پسر 14 ساله سوئدی (نیلز لیلجکوئیت)، پس از تعطیلات به سختی مریض شد. بعد از آن که او درمان با گنهگنه و سایر داروهای قوی را آغاز کرد، متوجه تغییر در رنگ عنبیه خود شد. سالها بعد، تعدادی از دندههای او شکسته شد و مجددا متوجه تغییررنگ عنبیه خود شد. در 1983 او بیش از 258 نقشه در شرح تفسیر خود از رابطه بدن و عنبیه منتشر کرد. نقشههای این دو مرد در ابتدا مشابه بودند. در سال 1950 دکتر برنارد جنسن، مجموعه نقشههای خود را در ایالات متحده چاپ کرد. اینها تعدادی از پراستفادهترین نقشههای ایریدولوژی هستند. که اکنون در جهان و خصوصا در استرالیا، کانادا و تعدادی از کشورهای اروپائی و آسیائی عمومیت یافتهاند. پزشکان و درمانگران طبّ چینی، چشم را آئینۀ روح می دانند و اینکه کبد از طریق چشم به دنیایبیرون باز میشود به همین علتّ هر اتفاقی که برای کبد بیافتد مانند هپاتیت یا یرقان خود را در چشم نشان میدهد.متخصصان این علم، با نگاه کردن به چشم فرد می توانند قدرت، ضعف، اختلال و یا بیماری اندام هاو غدد را تأیین و مشخص کنند و یا اینکه فرد زمینۀ بیمار شدن در چه عضوی را دارد.
عنبیه یا آیریس متشکل از صدها هزار عصب می باشد که توسط رگ های خونی، فیبرهای عضلانی و بافت همبندی میکروسکوپی احاطه شده اند.
عنبیه مانند اثر انگشت می باشد و در هر شخصی منحصر به فرد است، به همین خاطر در خیلیکشور ها در فرودگاه یا مسیر های امنیتی برای تأیین هویت افراد از چشم آن ها عکس می گیرند
اصول اولیه ایریدولوژی
عنبیه، آن چیزی است که ما به عنوان قسمت رنگی چشم میشناسیم که مرکز قابل انقباض یا مردمک را احاطه کرده. نور از میان مردمک عبور کرده و توسط عدسی به صورت یک تصویر بر روی شبکیه چشم متمرکز میشود. اعصاب عنبیه به قسمتی از مغز به نام هیپوتالاموس متصل هستند. باید توجه نمود که شواهدی مبنی بر این که هیچ یک از این عصبها به قسمتهای دیگر بدن متصل باشند، وجود ندارد.
خصوصیات مورد استفاده عنبیه در ایریدولوژی
در مطالعه عنبیه برای آگاه شدن به بدن، خصوصیات متعددی وجود دارد. که شامل لایهها، رنگها، حلقهها و نقاط میشود، که البته به اینها محدود نمیشود.
برای برّرسی بهتر و دقیق عضو کوچکی مانند چشم تقسیم بندی های مختلفی وجود دارد که چشم راست بازتاب اعضاء و اندام های سمت راست بدن متمایل به سمت جلو و چشم چپ، بازتاب سمت چپ بدن متمایل به پشت بدن را نشان می دهد. عموما، اعضای بالاتر مغز و تیروئید در بالای عنبیه و اعضای پائینتر کلیه، در پائین قرار دارند.
الف) تقسیمات شعاعی، که چشم را مانند یک ساعت در نظر گرفته و به 12 ساعت و هر ساعت60دقیقه تقسیم می کنند که شامل: بین ساعت 1-11 ناحیۀ سر و گردن، ساعت 2-1 صورت، ساعت3-2دهان و گلو، ساعت 4-3 ناحیه شکم و ستون فقرات، ساعت 5-4 کمر، ساعت 6-5 ناحیه لگن،کلیه ها و دستگاه جنسی، ساعت 7-6 پایین شکم، ساعت 8-7 بالای شکم، ساعت 9-8 دیافراگم وپایین دنده ها، ساعت 10-9 سینه و پستان ها، و بالاخره ساعت 11-10 گوش و گردن. این نحوۀقرارگیری اندام ها که نام برده شد، مربوط به چشم راست می باشد و در چشم چپ کاملاً برعکسبوده و چیدمان اندام های چشم چپ خلاف عقربه ساعت است.
ب) تقسیمات دایره ای، که شامل 3 بخش اصلی و 7 یا 8 بخش فرعی می باشد.که بخش داخلی مربوط به دستگاه گوارش ( معده و روده ها)، بخش میانی مربوط به سیاهرگ ها،ماهیچه و اسکلت استخوانی و بخش خارجی مربوط به غدد و رگ های لنفاوی، سرخرگ ها وپوست می باشد.
ساختمان و بافت آیریس یا عنبیه نیز به 4 دسته اصلی که شامل بافت ابریشمی، بافت کتانی، بافت کنفی و بافت توری تقسیم می شوند که به خصوصیات بدنی، فیزیولوزیکی، اخلاقی و رفتاری دلالت می کند. که البته هر کدام از این گروه ها بیماری های خاص خود را دارا می باشد.
لایهها
فرضیه مقدماتی ایریدولوژی، بیان میکند که عنبیه از لایههایی تشکیل شده که بیانگر 4 مرحله فعالیت بافت میباشند.
- تغییرات بحرانی
- تغییرات تحت بحرانی
- تغییرات موضعی
- تغییرات فاسد کننده با مشاهده این که کدام لایه معیوب است، میشود در مورد طبیعت مشکل نتیجهگیری کرد.
رنگها
مطابق نقشهها رنگهای مناطق معین روی چشم، به منطقه مشخص بدن مربوط است. پس شما میتوانید درباره نوع تغییرات رخ داده تصمیمگیری نمایید.
- رنگ سفید نشانگر کارکرد سخت یک قسمت از بدن برای نگهداری است.
- رنگ زرد سفید بیانگر قسمتی از بدن است که در یک نبرد شکست خورده.
- قهوه ای ـ قرمز نشانگر زوال است.
- سیاه نشانگر نسج در حال مرگ است.
حلقهها
حلقههای متعددی در عنبیه قابل مشاهده هستند. اینجا چند تا از مهمترین آنها را معرفی میکنیم:
- شعاعهای خورشیدی رو به خارج مانند پرههای روی یک چرخ. که در جائی که ظاهر میشوند، سلولها مسموم و وامانده میشوند.
- حلقههای سدیم این یک حلقه ابری سفید است که اغلب روی سطح چرخشی رخ میدهد. که ممکن است نشانگر درد و رنج باشد.
- حلقه تسبیحی لنفاوی احتمالا فرد دارای این حلقه، در اعضائی از بدن که وابسته به سطوح زیر حلقه میباشند، به اندازه کافی تمرین و ورزش انجام نداده.
- حلقههای عصب هر چه فرد تعداد بیشتری از این حلقهها داشته باشد، عصبیتر است. ممکن است این افراد به تغییر شیوه زندگی مانند کاهش استرس و یافتن یک شخص دیگری برای درد دل نیاز داشته باشد.
نقاط
نقاط ممکن است از این سو به آن سوی عنبیه حرکت کنند، و باور بر این است که نشانگر نقص یا یک انسداد در هوشیاری در رابطه با یک سیستم یا عضو باشد.
تاثیر ایریدولوژی در پزشکی
ایریدولوژی یک کمک بسیار پرانرژی در پزشکی از جنبه تشخیص و درمان است و مخصوصا با پی بردن به موقعیت بافتها قبل از پیشرفت، با دادن رژیم غذایی درست به بیمار، از ناراحتیهای جسمانی بعدی جلوگیری میشود. بدون نیاز به تشخیص از طریق دردآور و پرخرج میتوان به درون شخص آگاهی یافت. هر تغییری در بدن بعلت تغییرات میکروبیوشیمیایی در سلولهای مردمک در چشم آثاری میگذارد. زمانیکه ما از تندرستی خوبی برخوردار هستیم تا حدودی از رنگ پوست و نوع صدا مشخص است، همچنین شفاف بودن و نوع ساختمان مو و نحوهای که شخص راه میرود و بدنش را حرکت میدهد. اما چشمان، به عنوان شعبهای از مغز پرارزشترین وسیله آزمایش و تشخیص است. بیماری ها بر اساس یک سری علائم تعریف میگردند. و چیز بخصوص در مورد علائم این است که آنها اغلب به پزشک اطلاعات کاملی میدهد که به علت بیماری برسد و اینطور نیست که با از بین بردن علائم، حتماً بیماری خوب بشود. ایریدولوژی علتهای اساسی را و شرایطی را که منجر به بیماری میگردند نشان میدهد و اینکه بیماری ناشی از عدم تغذیه درست و کامل یا تجمع سموم در قسمتهای خاصی از بدن میباشد. با رسیدگی در این علتها میتوان بیماریها را از بین برد، و این روش درست درونی است.
همانطور که پیش از این گفته شد، عنبیه شناسی یک علم کاملاً تشخیصی است و به هیچ وجه درمانی نمی باشد. بعد از اینکه توانستیم بیماری، اختلال و یا ضعف را در اندام یا عضو خاصی تشخیص دهیم، فرد را برای آزمایشهای تکمیلی یا درمان به یک پزشک یا متخصص متبحر ارجاع می دهیم.