Guilan Pain Clinic

کلینیک درد گیلان

دردهای حاد و مزمن

استئوآرتریت- آرتریت روماتویید - اختلال مفصل سایکروایلیاک - آرتریت  پسوریاتیکی - کندرومالاسی - تاندنیت و یا تنوواژینیت  سطحی- پوکی استخوان -  بیماری برگر -

همه باید بمیریم  اما اگر من بتوانم فردی را از  روز ها شکنجه برهانم آن را موهبتی عضیم و جاوید برای خود می دانم . درد برای بشریت حتی از مرگ قاهر تر است . دکتر آلبرت شوایترز

داستان مبارزه با درد مشغله ابدی انسان هاست .   بقراط

لقد خلقنا الانسان فی کبد    (( سوره البلد آیه 4 ))

ما نوع انسان را بحقیقت در رنج و مشقت آفریدیم .

 درد برای بشر به همان اندازه ضروری است که مرگ .  ولتر

درد از واژه یونانی poineبه معنای مجازات و تاوان  گرفته شده است . درد تاریخچه ای  به قدمت  انسان دارد . تاریخ درد تاریخ آدمی است و بشریت هیچگاه از دو مقوله درد و لذت جدا نبوده است

اعتقاد به تنبیه بودن درد ریشه ای کهن داشته و رانده شدن آدم و حوا  از بهشت آغاز درد و رنج دانسته شده  است

در ملیت ها و فرهنگ ها ی  مختلف نیز همواره درد و درمان آن مطرح بوده است . طب سنتی چین یا طب سوزنی بیش از 4500 سال سابقه داشته ،مصر باستان مرکز احساسات غرب میدانسته و در هند باستانی نیز اهمیت زیادی برای ریشه های  عاطفی و هیجانی  درد قائل بوده اند . یونان باستان نیز علاقه مند  به بررسی  ماهیت حس بوده است .

دکارت در قرن هفدهم فیزیولوژی حس درد را توصیف کرد

بر اساس توصیف انجمن  بین المللی درد international association for the study of pain,IASP

درد یک تجربه ی حسی و عاطفی ناخوشایند همراه با یک آسیب بافتی فعال یا بالقوه می باشد . یا بدان صورت بیان می گردد.

مقوله درد شامل بسیاری از واژه ها است . در خصوص درد حاد و درد مزمن تعاریف مختلفی ارائه گردیده است . درد حاد و درد مزمن می توان بر اساس دو بعد زمان و پاتولوژِی ، فیزیکی  تصور و تعریف نمود  بر اساس این تصویر دردی که در بالای خط اریب (مدت کوتاه ،پاتولوژی فیزیکی )زیاد باشد . درد حاد و دردی که در پایین خط اریب (مدت طولانی ، پاتولوژی فیزیکی کم ) باشد درد مزمن خوانده می شود .

درد حاد acute pain

دردی که توسط ضایعه  بافت های بدن و فعال شدن ترانسدوسر های حس درد در محل ضایعه بافتی ایجاد می شود . درد حاد مدت نسبتا محدودی طول کشیده و زمانیکه پاتولوژی زمینه بهبود یابد برطرف می گردد. این نوع درد اغلب علتی جهت جست و جوی مراقبت های بهداشتی health careبوده و پس از تروما ،اعمال جراحی و بعضی  پروسه های بیماری ایجاد می گردد

درد مزمن chronic pain

این درد توسط یک آسیب ایجاد می شود ولی ممکن است توسط عواملی که بلحاظ پاتوزنیسیته از محل ضایعه دور باشند ، تداوم یابد . با در نظر گرفتن دو بعد زمان و پاتولوژی ، درد مزمن مدت زمان طولانی تری ادامه می یابد و نماینگر میزان کمی  پاتولوژی  زمینه ای بوده  که حضور درد ،وسعت درد و یا هر دو را توجیه نمی کند . این نوع درد بیماران را گاها به جستجوی مراقبت های بهداشتی سوق  داده و بندرت درمان موثر انجام می گردد . از انجاییکه درد ادامه دارد ،محتمل سات که عوامل محیطی و عاطفی با ضایعه ی بافتی تداخل داشته و در تداوم درد و رفتار های بیماری سهیم باشند .

درد کانسر،cancer pain

درد مربوط به کانسر شامل درد در ارتباط با پیشرفت  بیماری و نیز درمان است  این درد دارای علل متعدد بوده که با پیشرفت بیماری ، درمان ( مانند درد نروپاتیک ناشی از رادیو تراپی )و بیمار ی های همراه مانند ارتریت مشخص می شوند . درد کانسر بدون توجه به علت ممکن است حاد یا مزمن  باشد .

درد بازگشت یا عود کننده Recurrent pain

درد Recurrentوقوع اپیزودیک یا متناوب درد بوده که هر اپیزود برای مدت نسبتا کوتاه رخ داده  ولی در طول زمان عود یا بازگشت دارد . تعیین حدود درد حاد و مزمن بر اساس بعد زمان و پتولوژی شامل این نوع درد نمی گردد . اگر چه درد recurrentممکن است د ر هر اپیزود درد حاد به نظر برسد ( مانند کریز داسی شکل ) مدت کوتاه داشته و پاتوفیزیزلوژی اکثر دردهای Recurrrentناشناخته می باشد

درد گذراTransient pain

با فعال شدن رسپتور های درد در فقدان آسیب بافتی موضعی برجسته ایجاد می شود . این نوع درد در زندگی روزانه بطور شایع  وجود داشته و بندرت علت جستجوی مراقبت های بهداشتی است . این نوع درد در حیطه ی بالینی ضمن برقراری یک راه وریدی یا تزریق واکسن دیده شده و با برطرف شدن محرک متوقف می شود .

Addictionاعتیاد

الگوی رفتاری سوئ مصرف مواد روان گردان ، اعتیاد با درگیری کامل با مصرف یک دارو ( مصرف اجباری ) حفظ شدید ذخایر دارو و تمایل زیاد به عود مشخص می شود . مصرف اجباری  دارو منجر به صدمات فیزیکی ، روانی و اجتماعی مصرف کننده می گردد و مصرف علیرغم این صدمات  ادامه می یابد .

Allodynia:

دردی که توسط محرکی ایجاد می گردد که بطور طبیعی  سبب برانگیخته شدن درد نمی شود

Analgesia:

فقدان گزارش درد یا رفتار درد در پاسخ به محرکی که بطور طبیعی دردناک می باشد

Anesthesia dolorosa:

درد خودبخود در ناحیه ای که بیحس می باشد.

Central pain:

دردی که توسط یک ضایعه اولیه یا اختلال عملکرد در سیستم عصبی مرکزی ایجاد یا آغاز می گردد.

Central sensitization:

افزایش تحریک پذیری و پاسخدهی اعصاب در طناب نخاعی.

complex region pain syndrome type (دیستروفی سمپاتیک رفلکسی):

سندرمی که معمولا پس از یک رویداد آسیب رساننده رخ داده به مسیر انتشار یک عصب محیطی تنها محدود نیست و ظاهرا متناسب با رویداد محرک نمی باشد. این سندرم بدرجاتی با شواهد ادم  تغییر جریان خون پوست  فعالیت تعریق غیر طبیعی در ناحیه دردناک یا آلودینیا یا هیپرآلرژی همراه است.

Complex regional pain syndrome type ( کوزالژی):

یک سندرم درد سوزشی مداوم  آلودینیا و هیپرپاتی بعد از صدمه عصبی تروماتیک که اغلب همراه اختلال عملکرد وازوموتور و تغییرات تروفیک بعدی است.

Disability (ازکار افتادگی ناتوانی):

هرگونه محدودیت یا از دست رفتن رفیت برای انجام دادن یک فعتلیت بصورت عادت یا در طیفی در نظر گرفته می شود  مانند بالا رفتن از پله ها یا صحبت کردن با تلفن. این یک موضوع بر اساس وظایف بوده که شخص و محیط را درگیر می سازد.این واژه اساسا اجتماعی بوده و یک طبقه بندی یا اصطلاح طبی نیست. میزان از کارافتادگی باید فقط بعد از اینکه بیمار به حداکثر پیشرفت طبی بعد توانبخشی و درمان مناسب رسید مشخص گردد.

Dysesthesia:

یک احساس غیرطبیعی نامطلوب بطور خودبخود یا برانگیخته.

Hyperalgesia:

افزایش پاسخ به محرکی که بطور طبیعی دردناک است.

Hyperpathia:

سندرم دردناکی که با افزایش واکنش به یک محرک خصوصا تحریکات تکرارشونده و افزایش آستانه مشخص می شود.

Hypoalgesia: کاهش درد در پاسخ به محرکی که بطور طبیعی دردناک است.

Hypochondriasis:

اشتغال و تمایل شدید با این موضوع  که نگرانی ها و احساس های بدن نمایانگر بیماری شدید بوده  علیرغم اینکه فرد به عکس این موضوع اطمینان داده می شود.

Impairment:

هرگونه فقدان بکارگیری  اختلال عملکرد یا ساختمانی آناتومیک  فیزیولوژیک یا روانی که قابل اندازه گیری است. Impairment معادل  disability نیست. Impaiment به disability مانند disease به illness است.

Malingering:

مبالغه یا تظاهر کردن آگاهانه به یک بیماری  جهت کسب یک استفاده یا سود خاص. این امر معمولا محرکی مانند غرامت مالی  پرهیز از کارکردن یا کسب دارو دارد.

maximum medical improvement: وضعیتی که بعد از آن ، احتمالا درمان طبی اضافه ایجاد بهبودی در عملکرد نخواهد کرد.

neuralgia: درد در مسیر انتشار یک عصب یا اعصاب .

neuritis: التهاب یک عصب یا اعصاب .

neurogenic pain: دردی که آغاز یا علت آن اختلال گذار یا اختلال عملکرد یا ضایعهُ اولیه در سیستم عصبی مرکزی یا محیطی باشد .

neuropathic pain: دردی آغاز یا علت آن اختلال عملکرد یا ضایعهُ اولیه در سیستم عصبی است .

neuropathy: اختلال تغییرات پاتولوژیک یا عملکرد در عصب ، در یک عصب : مونونوروپاتی ،در چندین عصب : مونوروپاتی مولتی پلکس ، اگر منتشر و دوطرفه باشد : پلی نوروپاتی.

nocebo: آثار درمانی منفی که توسط یک ماده یا یک طرز عمل بدون مواد مضر یا سمی ایجاد می شود.

nociceptor: رسپتوری که ترجیحا به ترومای بافتی یا محرکی که در صورت طولانی شدن می تواند به بافت صدمه برساند ،حساس است.

nociception: فعال شدن انتقال حسی در اعصاب با اصابت انرژی شیمیایی ، مکانیکی یا گرمایی بر انتهاهای اعصاب خاص. اعصاب درگیر اطلاعات ضایعات بافتی را به cns می رسانند.

noxious stimulus:  محرکی که توانایی فعال کردن رسپتورها برای اسیب  بافتی را دارد

pain behavior

اعمال کلامی یا غیر کلامی نشان دهنده ی اینکه یک شخص ممکن است درد و نرج را تجربه کند و توسط مشاهده گر درک می گردد. این اعمال ممکن  است شکایات قابل شنیدن ، حالات چهره ،راه رفتن  یا وضعیت غیر طبیعی ، استفاده از وسایل و اعضا مصنوعی ، پرهیز از فعالیت و شکایات کلامی و غیر کلامی درد ، دیسترس و رنج باشد .

pain relif:

گزارش کاهش درد پس از درمان ، این امر نیازی به کاهش پاسخ به محرک دردناک ندارد . و معادل آنالژزیا نمی باشد

pain treshold:آستانه درد

حداقل میزان شدت یک محرک که به شکل دردناک درک می شود

pain tolerance level: سطح تحمل درد

بالاترین میزان تحریک دردناک که یک شخص قادر به تحمل می باشد .

pain sensitivity range:

تفاوت بین آستانه درد و بالاترین میزان تحریکی که فرد قادر به تحمل است . ( در واقع تفاوت بین pain treshold , pain toleranceاست )

paresthesia

یک حس غیر طبیعی ، خود بخود یا برانگیخته

peripheral neurogenic pain:

دردی که توسط اختلال عملکرد یا ضایعه اولیه و یا اختلال گذرا در سیستم عصبی محیطی ایجاد یا آغاز می شود .

physical dependence (وابستگی فیزیکی):

خصوصیت فارماکولوژیک یک دارو (مانند اوپیوئیدها ) که با وقوع سندرم ترک بدنبال قطع کامل ماده ویا تجویز آنتاگونیست توصیف می شود . این خصوصیت به اعتیاد یا رفتار و یا وضعیت روانی غیر عادی دلالت ندارد .

placebo:

یک ماده یا طرز عمل بدون اثر درمانی که به عنوان درمان ارائه می گردد. پلاسبو اغلب برای کنترل تاُیید مداخلات درمانی بکار می رود .

placebo effect:

به امتیازات مثبت یک پلاسبو که عمومافقط با مداخلات درمانی فعال حاصل می شود ، اطلاق می گردد.

plasticity , neural

ورودی nociceptiveکه منجر به تغییرات عملکرد و ساختمانی شده که ممکن است سبب پردازش ادراکی تغییر یافته شده و در ازمان بیماری سهیم باشد .

pseudoaddiction(اعتیاد کاذب )

اشاره به درک مشاهده گر از رفتار جستجوی دارو در بیمارانی کهه درد شدید دارند و داروی کافی یا مداخلات درمانی موثر دیگر دریافت نکرده اند ، می کند . بنظر می رسد این بیماران اشتیاق وافری به کسب دارو دارند ولی اشتیاق  نیاز به بهبودی درد را منعکس می سازد و نه اعتیاد دارویی را . رفتار اعتیاد کاذب از رفتار اعتیاد متفاوت است . زیرا وقتی دوز های بالاتر اوپیوئید ها فراهم میشود  بیمار آنرا  بشکلی که بطور مداوم خواب آلودگی یا افوری ایجاد کند ف مصرف نکرده ، میزان عملکرد افزایش یافته و دارو بشکل تجویز شده مصرف می گردد.

psychogenic pain:

گزارش درد مربوط به عوامل روان شناختی معمولا هرگونه پاتولوژی  فیزیکی  عینی که برای درد در نظر گرفته شود . این وازه  شایعا در معنای تحقیر امیز استفاده می شود .

Rehabilitation(توانبخشی )

حفظ یک فرد در حداکثر کارایی ذهنی و فیزیکی با در نظر گرفتن impairment

symptom magnification: مبالغانه اگاهانه یا ناآگاهانه شدت علائم در سعی برای متقاعد کردن مشاهده گر که شخص حقیقتا از میزانی از درد رنج می برد . این واژه با Malingeringتفاوت دارد ، زیرا symptom magnificationسعی در باور شدن دارد نه الزاما کسب یک نتیجه مثبت مانند غرامتن مالی

Suffering:

واکنش به اجزائ عاطفی و فیزیکی درد با احساس غیر قابل  بودن ، درماندگی ، ناامیدی ، عدم تحمل و  پایان پذیری . این واژه دلالت بر تهدید تمامیت درک از خود و آگاهی از هویت خود و سلامت یک فرد دارد .

Tolerance(تحمل )

وضعیت فیزیولوژیکی که در آن شخص نیاز به افزایش دوز مقدار روان گردان داشته تا یک اثر مطلوب و  خواستنی را حفظ کند .

تعاریفImpairment :Disability , Impairment بر اساس تعریف انجمن American Medical Association عبارت از تغییر در وضعیت سلامتی فرد می باشد و با ابزار طبی قابل بررسی بوده و یک موضوع طبی است . Impairmentیک انحراف از نرمال در یک بخش از بدن یا ارگان و عملکرد آن می باشد .

Disabilityبه لحاظ تعریف مشکل تر است . Disability,AMAرا چنین تعریف می کند : تغییر در ظرفیت یک فرد برای مواجهه با نیاز های شغلی ، اجتماعی و شخصی که بدلیل Impairmentایجاد می شود  Disabilityاشاره به فعالیت  یا وظیفه ای دارد که فرد نمی تواند آنرا انجام دهد . این تعریف کلی بوده و به محدودیت فعالیت در هر حیطه دلالت دارد .Impairmentجزئی از Disabilityاست و اولی یک موضوع  طبی و دومی یک موضوع اجتماعی است.

 

 

استئوآرتریت

روش فشاری، 2 تا 3 بار در هفته تا 6 هفته، متوسط جلسات لیزر درمانی15 دقیقه، حداکثر میزان دوز در یک جلسه باید کمتر از ژول باشد. برای مفاصل کوچک 1تا 2 ژول در اطراف مفصل، برای مفاصل بزرگتر 4 تا 8 ژول برای هر هفته، برای عضلات و تاندونها 2 تا 4 ژول برای هر نقطه، ساختمانهای عمقی تا 6 ژول برای هر نقطه، نوع لیزر محدودۀ قرمز تا مادون قرمز، بیشتر مادون قرمز باشد.

آرتریت روماتویید

روش فشاری، تابش از 6 نقطه اطراف مفصل با چگالی توان 4 تا 8 ژول، برای مفاصل کوچک و سطحی مثل دست لیزر قرمز و گاهی Nd-YAG با توان کمتر از 10 میلی­ولت، برای مفاصل عمقی مانند زانو یا شانه از لیزر مادون قرمز گاهی تا 30میلی­ولت باشد.

اختلال مفصل ساکروایلیاک

از خلف و با زاویه 8 تا 12 درجه به سمت خارج، در تمام طول هشت تا دوازده سانتی­متر مفصل ساکروایلیاک باید به روش فشاری در 8 تا 16 ژول است.

آرتریت پسوریاتیکی

بدلیل ضخامت ایجاد شده در بافت نرم اطراف مفاصل باید هم مفصل و هم پیرامون آن روزانه 8 تا 12 ژول تحت تاثیر قرار گیرد.

 

 

کندرومالاسی پاتلا

روش تابش فشاری: 3 بار در هفته مجموعا 10 تا 12 جلسه، در هر جلسه 30ژول برای هر مفصل که اگر بخواهیم از 4 نقطه بتابانیم،هر نقطه 5/7 ژول واگر بخواهیم از 6 نقطه بتابانیم هر نقطه 5 ژول تابانده می­شود.

تاندینیت و یا تنوواژینیت سطحی

روش: فشاری هم روی بورساها وتاندونها و هم روی مناطق دردناک. مدت جلسات: از 12 تا 24 جلسه، دوز آن 4 تا 8 ژول.

پوکی استخوان

بدلیل کاهش قابل توجه استخوان در مهره­ها، انتهای استخوان­های دراز و لگن باید این مناطق تحت تابش قرار گیرند. نکته: در زنان، بیشتر استخوان­های ترابکولار و آن هم پس از یائسگی، دچار پوکی استخوان می­شود پس باید این نقاط تحت تابش قرا گیرند. تابش در مناطق پاتولوژیک هیچ اثری ندارد. روش فشاری، 2 بار در هر هفته، 3 تا 4 ژول برای هر نقطه، روی عضلات پاراورتبرال تابیده شود، حداکثر دوز در یک جلسه کمتر از 50 ژول باشد.

بیماری برگر

روش فشاری تا حدی که درد ایجاد نکند. دوز آن 2 تا 3 ژول، ابتدا 4 تا 5 بار در هفته، و پس از کاهش علایم 3 بار در هفته

 

تغذیه در بیماران درد

تغذیه نقش قابل توجهی را در اداره درد ایفا می کند ،چرا که مصرف موارد محرک در فرد مبتلا به درد می تواند نقش تعیین کننده ای در ایجاد درد در آنها داشته باشد .

بطور کلی نوع ، مقدار و کیفیت غذایی مصرفی می تواند شدت ،خصوصیت و مدت درد را در این بیماران تغییر دهد . فرد مبتلا به در مزمن معمولا یا کم اشتها هستند و یا علاقه بمصرف غذاهای خوش طعم و شیرین دارند که این غذاها نیز اصولا ازارزش غذایی قابل ملاحضه ای برخوردار نیستند . پس بایستی نسبت بمصرف این نوع موادغذایی در افراد مبتلا به درد ،هم به جهت پایین بودن ارزش تغذیه ای آنها و هم از لحاظ ضرر و زیانی متعاقب آن دقت شیوه لازم به ذکر است که مصرف مواد غذایی شیرین و خوش طعم و گاز دار یا تند و محرک می تواند برانگیزاننده درد در بیمار مبتلا به در د مزمن باشد ،خصوصا در مواردی که منشا درد از دستگاه گوارشی بیمار باشد . مصرف غذاهای چرب می تواند با تاخیر در تخلیه معده و ایجاد تحریک صفرا ، در افراد مبتلا به دردکیسه صفرا و کولیک صفراوی می توانند ایجاد درد بیشتری کنند .

مصرف غذاهای پرپروتئین با تحریکی که در ترشحات پانکراس ایجاد می کند ، در افراد مبتلا به درد پانکراس   می تواند درد را تشد ید کند ،همچنین غذاها و نوشیدنی های الکلی نیز در افراد مبتلا به بیماری های پانکراس می تواند میزان درد را تشدید کند .

مصرف غذاهای حاوی لاکتوز خصوصا لبنیات ،نیز در افراد دچار کمبود آنزیم هضم کننده لاکتوز می تواند ایجاد دل درد ،نفخ و یا اسهال نموده و نمره درد بیمار را افزایش دهد .

بطور کلی غذای بیماران مبتلا به درد مزمن بایستی محتوای ویتامین و مواد معدنی قابل توجه و بمیزان مکفی باشد و در لزوم مصرف این مواد دقت شود . در مطالعات مشاهده شده است که نیمی از بیماران مبتلا به درد مزمن از کمبود مواد غذایی اصلی و پایه ای رنج می برند و جهت برخورد صحیح در رفع درد این بیماران ،توجه به جنبه تغذیه ای نیاز های آنها در کاهش دادن درد ،ضرور ی می باشد .

علل اختلالات تغذیه ای

کمبود موادغذایی اولیه در نتیجه کاهش در ورود آنها (مثلا به علت کم اشتهایی ) و کاهش مصرف مواد حاوی عناصر فوق و افت استفاده از مکملها ،کاهش در جذب ، افزایش در نیاز متابولیک و افزایش دفع اتفاق می افتد

در صورت کمبود سطح کافی از مواد معدنی و ویتامین ها ،نیاز های متابولیک بدن بعلت پایین بودن مقدار پیش ساز های کوآنزیمی تامین نشده و بدن دچار کمبود این پیش نیاز ها در انجام فرایندهای متابولیک خود خواهد شد . خصوصا در بیماران مبتلا به درد ، که پایه نیاز های متابولیک بدن نیز افزایش پیدا می کند ، این کمبود نمود بیشتری پیدا خواهد کرد . لذا در بیمارانمبتلا به درد مزمن ،حتی علیرغم طبیعی بودن سطح مواد فوق در خون نیز باز هم نمی توان به اپتیمال بودن سطح این مواد در بدن اطمینان داشت .

مواد معدنی اصلی :

کلسیم ، منیزیم و فسفر سه المان اصلی بدن را تشکیل می دهد . سدیم ،پتاسم و کلر جزو دسته الکترولیت های بدن تقسیم بندی می شوند.

عناصر کمیاب :

13 عنصر به مقدار جزئی در بهداشت افراد نقش اساسی دارد . این عناصر عبارتند از آهن ، مس ، روی ،بورم،سلینیوم ،ید، کبالت ،کروم ،مولیبدن ،نیکل ،منگنز ،وانادیوم و سیلیکن

مواد معدنی نقش مهم و موثری را در متابئلیسم پروتئین ها در بدن و عملکرد مناسب عضلات بدن ایفا می کند . بروز هرگونه عدم تعادل در بالانس این عناصر منجر به بروز گرفتگی ها و اسپاسم های عضلانی در افراد شده که خصوصا در بیمار مبتلا به درد مزمن این مسئله کمتر تحمل شده و ناراحتی بیشتری را برای فرد بیمار ایجاد می کند .

اسیدهای آمینه :

تعداد اسید آمینه های اساسی در افراد نه (9) می باشد . وجود این مواد در ترکیب رژیم غذایی روزانه حیاتی و ضروری است . اسید آمینه های اساسی عبارتند از : آرژینین ،لوسین ، ایزولوسین، متیولین،فنیل آلانیل ،ترونین ،تریپتوفانو والین. اسیدهای آمینه اساسی در ساخت کوفاکتورهای مختلف خصوصا پیش ساز های آنزیمی با ویتامینها ی موجود در بدن دخالت دارند و بایستی از طریق رژیم غذایی تامین شوند . کمبود آنها نیز سبب ایجاد اسپاسم های عضلانی خواهد شد .

چربی ها و اسیدهای چرب اساسی

وجود چربی دررژیم غذایی و یا ساخته شدن اسید چرب در کبد جهت کنترل بالانس فردی ضروری است . چربی ها جهت تولید انرژی عملکرد غشای سلولی و سنتز هورمون ها و ایکوزانوئیدها مورد نیاز می باشند . امروزه تغییراتی که در رژیم های غذایی ایجاد شده است سبب بروز عدم تعادل در میزان اسید های چرب اساسی بدن گردیده است .

در قرن اخیر، به علت مصرف روغنهای گیاهی در رژیم غذایی ،نسبت چربی نوع امگا-6 به مگا-3 تغییر چشمگیری پیدا کرده است . روغن های مورد مصرف در حال حاضر عمدتا حاوی امگا-6 بوده و این نوع رژیم ،سبب ایجاد عدم تعادل در نسبت چربیها در بدن گردیده است .

درگذشته و در قرن های پیشین نسبت چربی نوع 6 به نوع 3 در حدود 1:1 بوده است ولی در قرن بیستم و با رژیم غذایی جدیدی که بشر امروزین برای خود طراحی نموده است این نسبت به 4:1 رسیده و حتی تصور می شود در امریکا در حدود 20:1 باشد .

برای این که فرد دچار عوارض ناشی از بهم خورن این بالانس در بدن خویش نشود بایستی رژیم غذایی به گونه ای طراحی شود که محتوای تمام اسید های چرب اساسی و انواع چربی ها اعم از امگا -3،امگا-6،امگا-9 ،کلسترول و اسیدهای چرب اشباع شده باشد و همچنین تعادل نیز بین نسبت آنها در بدن فرد وجود داشته باشد و این امر خصوصا در بیمار مبتلا به درد مزمن نیز اهمیت پیدا می کند که کوچکترین عدم تعادلی در مواد مغذی موجود در سیستم بدنی آنها اثر نامطلوبی را بر روحیه و تحمل دردشان خواهد گذاشت . همچنین ،بروز تعادل در نسبت بین این ترکیبات مختلف چربی می تواند به جلوگیری از بروز بیماری های نظیر دیابت ،بیماری عروق و کرونر و چاقی نیز در این افراد کمک کند . توجه داشته باشیم که چربی ها مواد اولیه در تولید ترکیبات ایکوزانوئید هستند . که این ترکیبات نیز در ایجاد درد و پروسه آن نقش عمده ای را ایفا می کند. لذا می توان با یک رژیم غذایی مناسب و دارای نسبت های متعادل در انواع چربی ها در روند تولید این ترکیبات در بدن و در نتیجه در تولید یا کنتر ل درد نقش کنترل کننده ای را اعمال نمود . در حال حاضر ، این نکته یعنی نحوه کنترل درد با تنظیم نسبت چربی های رژیم غذایی و در نتیجه اثر بر میزان تولید ایکوزانوئیدها ،در دست بررسی بیشتر بوده ولی بطور کلی توصیه می شود که کنترل دقیقی بر رژیم غذایی فرد مبتلا به درد در مصرف درد اعمال گردد

قند

نظر کلی بر این اصل استوار است که مصرف مواد قندی در رژیم غذایی فرد مبتلا به درد ، علی رغم تمایل زیادی که این افراد به مصرف انواع ترکیبات شیرین دارند بایستی بسیار محدود شود . قند به واسطه ایجاد اختلال در بالانس سینرژیستیک مواد معدنی ،سبب بروز اشکال در سیستم ایمنی بدن می شود. همچنین در نقل و انتقال ویتامین سی ، در بدن نیز اختلال ایجاد می کند . کمبود ویتامین سی در بدن سبب ایجاد دردهای عضلانی و مفاصل نیز خواهد شد که درد بیمار را افزایش خواهد داد . از آنجاییکه افراد مبتلا به دردهای مزمن معمولا تمایلی زیادی به مصرف مواد شیرین و رژیم غذایی سرشار از قند دارند و از طرفی به علت سیستم ایمنی ضعیف تر (خصوصا در بیماران سرطانی )به دلایل مختلفی آنتی بیوتیک مصرف می کنند لذا احتمال عفونت سیستمیک کاندید یایی در این افراد دور از ذهن نمی باشد . توجه داشته باشید که رشد بیش از حد باکتری ها در این افراد از طرف دیگر می تواند به بروز یا تشدید علایمی نظیر خستگی ، بی خوابی ، ضعف عضلانی ، دردهای عضلانی ،گیجی ، افسردگی و اضطراب بیانجامد .نکته شایان توجه این است که ،کنترل مصرف قند در افراد مبتلا به درد مزمن می تواند به علت تعادلی که در بالانس سطح خونی انسولین در بدن ایجاد می کند در کنترل درد آنها مفید واقع شود .

رژیم غذایی مطلوب در فرد مبتلا به درد مزمن:

رژیم غذایی افراد مبتلا به درد مزمن بایستی محتوای فیبر فراوان در کنار پروتئین کافی و با کیفیت ،اسیدهای چرب اساسی ،چربی های اشباع نشده و اسیدهای چرب ترانس با حداقل پروسس انجام گرفته بر چربی ها ،میوه ها و سبزیجات باشد.

نوروپاتی های تغذیه ای و توکسیک

در بیماران مبتلا به درد مزمن بایستی نسبت به وجود نوروپاتی های تغذیه ای ناشی از کمبود بعضی از ویتامین ها و املاح معدنی نظیر کمبود ویتامین های ب-6 و ب-12 توجه گردد. در بیماران مبتلا به ایدز که تحت درمان با دارو های آنتی رتروویرال هستند . نیز احتمال بروز نوروپا تی های توکسیک و تغذیه ای بعلت نقایصی که در برداشت ویتامینها در بدن در اثر مصرف این دارو ها ایجاد می شود ،بایستی مدنظر قرار گیرد.